Background Image

بند بی مرامی‌ها

بگو با ما چه‌ها می‌شد، اگر رستم شتابان بود

به جای بهمن کین‌دار، پشوتن شاه شاهان بود


مرام پهلوانی‌ها، بگو با ما کجا رفته است؟

که بند بی مرامی‌ها، به دست و پای دستان بود


همه جانم پر از خشم است، پر از آن درد جانکاهی

که زال، آن پیر دانایان، چنان خوار و پریشان بود


نباشد رسم شاهانه، که شور از پهلوان گیری

به یاد آور شکوهش را، هماره مهر تابان بود


خدارا صدهزاران شکر، پشوتن یاور دانا

شکوه مهتران دانست، به یاد پهلوانان بود


اگر این داستان‌ها را، فقط افسانه‌ها خواندند

درون ما حقیقت‌هاست، خروش پاک جانان بود

(مجید خالقیان)

۱- پانویس
این سروده تحت تاثیر از یکی از داستان‌های شاهنامه است (مربوط به پس از مرگ رستم). بهمن اردشیر، شاه ایران، به خونخواهی پدرش اسفندیار به جنگ با فرامز پسر رستم می‌رود و فرمان می‌دهد زال را به بند کشند! گرچه زال او را اندرز می دهد ولی بهمن با خشم این فرمان را داد. البته بعدها با پا در میانی پشوتن که عموی بهمن بود و حتی پس از گشتاسب می‌توانست شاه ایران باشد، زال را از بند رها کردند.

دیگر سروده‌ها را بخوانید...