کلامی بهتر از ....
دمت گرم و سرت خوش باد، تو ای آوازِ خوش الحان
که خواندی آن سرودِ مهر، به هر سویی، بههر دوران
من از آن شورِ آوازش، بدانستم که در دفتر
نباشد علمِ شیدایی، نباشد راهِ آن آسان
اگر خاموش میماند، ولی بر دار میخواند
و همچون حافظان داند، کلامی بهتر از ....
خروشِ صاحب اعجاز، و یا آن پیر بسطامی؟
ندانم من که برتر کیست! ندانمهای بی پایان
به نام آب خُمخانه، که در کوثر نمییابی
بنوش از مهرِ سرشارش، بخوان از آتشِ ایمان
همان هفتاد اُمت را، به وحدت خوان تو ای زرتشت
به کثرتها و زیبایی، به آن آرامش پنهان
پریشان مانده و گمراه، به یک کوچه به جا ماندیم
نشان هفت شهرش را بخوان بر این دل حیران
(مجید خالقیان)
دیگر سرودهها را بخوانید...