نیایش با درون
چو ندای غصه داران، تو بخوان سرود ما را
به تن زمانه حک کن، سند وجود ما را
چو رَوی چنین شتابان، تو به یاد عهد و پیمان،
به شکوفهها به باران، برسان درود ما را (۱)
سر از این خمار مستی، همه عمر بر ندارم
که تو در دلم نشستی، ز همان نبود ما را (۲)
نرسد به من صدایی، ز کران آسمانها
تو ببخش نظم سستم، غلط سرود ما را
نه به رنگ سرخ و تیره، نه به رنگ آسمانی
به سخن هماره دریاب، تو دل کبود ما را
به شکوه کهکشانها، همه شوکت درونی
به درون خود بگردان، همه تار و پود ما را
(مجید خالقیان)
۱- برگرفته از شعر محمدرضا شفیعی کدکنی:
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را
۲- برگرفته از شعر سعدی:
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
دیگر سرودهها را بخوانید...