چشم شیرین داری و ما را پریشان میکنی ...
چشم شیرین داری و ما را پریشان میکنی
زندگی را چون طراوتهای باران میکنی
بی تو راه زندگی سوی مُغیلان می رود
این درست است مرد را خوار بیابان میکنی؟
جسم رنجورم دمی طاقت ندارد بازگرد
در نبودت لحظهای جسمم تو بی جان میکنی
ناز داری هر نفس، دردم فزونی میرود
با همه زیباییات جان را تو حیران میکنی
نیستم یک دم بدون یاد تو ای خوبروی
وقت دیدارت غم ما را تو جبران میکنی
(مجید خالقیان)
دیگر سرودهها را بخوانید...