
عواطف و احساسات
بلندای نامش کران تا کران
شگفتانهای بی نشان و نهان
از آن شاعرِ کنج و عزلت نشین
به رزم آور گُرز دار گران
گَهی لشگرِ غم، گَهی میکده
جهانی پر از کهکشانِ زمان
سرشکِ همان کودک خوش بیان
شود خشمِ نامآورِ بی نشان
در آن ناامیدی بسی رمز و راز
امیدی شود بی حد و بیکران
عواطف پر از یاد اعجازی است
با یادت سپارش کران تا کران
(مجید خالقیان)
دیگر سرودهها را بخوانید...