غزل خواندن چه آسان است
کرانِ آسمان خونین، هوایِ دل چو آبان است
زمینِ خشکِ بیرونق، به سویِ غم شتابان است
چه کس گوید در این دوران، غزلخوانی شود دشوار؟
اگر دردت فزون باشد، غزل خواندن چه آسان است
پرستش میکنند آنها، زر و سیم و سلاح و خون
تو گویی شعر ما اکنون، برایِ شخصِ نادان است!
در این دورانِ وانفسا، حضورِ ما چه بی معناست
ببین ارزش گذاریها به روی ما چه ارزان است
بدون سهم ماندیم و غزل خواندیم هر لحظه
دگر دانیم پاسخ را، چرا این خانه ویران است
(مجید خالقیان)
دیگر سرودهها را بخوانید...