عصیان پاک آدم و حوا
به نام نامی پیر مغان برخوان
به یاد کوشش آزادگان برخوان
سرودِ داستانهای ازل وارانهی امید
غزل وارانهی صدها هزاران سالهی فردا
همان طغیان پاک در زمان جاوید
همان عصیان پاک آدم و حوا
گمان دارم خداوند خِرَد آن روز
به سوی روح و قدیسان
به بانگی با غرور ذات اقدس گفت:
ببینید آنچه من میدانم و…، دانستنش دشوار میآمد
چنین مخلوق نافرمان ایزدوار
بداند رمز و راز آن هنرهایم
بخواند آن سرودِ پر گُهر هایم
به جنگ اَهْرِمنکریشان دور از نور
چنان اِستاده و مغرور
پر از آن شور میآید
ولی من خوب میدانم
صدای پای بد کردار ظلمت را
نفوذ ناتراز خوی غربت را
در آن شب وارهی مطلق
شکوه نور میماند،
همان عصیان پاک آدم و حوا
در آن پر شور میماند
(مجید خالقیان)
دیگر سرودهها را بخوانید...