
سیمرغ وطن خیزد
ای وای از آن روزی…
سیمرغ وطن خیزد
آواز رهایی را
پر شور برانگیزد
با مهر پر از خشمش
بر لشگر غم تازد
گرگ و دد و دیوان را
بنیاد براندازد
ای وای از آن روزی…
این پیر کهن سالان،
آغاز جوانی را
شاداب، در اندازد
وارسته و بی بندش
با کوه دماوندش
با فرهی الوندش
همراز درآویزد
آباد شود جانها
آرام شود دلها
روزی که پر سیمرغ
پرواز برانگیزد
(مجید خالقیان)
دیگر سرودهها را بخوانید...